۱۳۹۲ مهر ۲, سه‌شنبه

پیام مسعود رجوی، بازتاب ادبار و شکست

پس از گذشت 17 روز از کشتار وحشیانه مجاهدین در کمپ اشرف، بالاخره مسعود رجوی که همچنان دور از انظار بسر میبرد، پیامی با عنوان "اسطوره اشرف" و با تیتر دوم "کهکشان اشرف، ماندگار و جاودانه، درس درخشان زهره"(!) و از جمله خطاب به "موسسان چهارم ارتش آزادیبخش(!) با سر و صدا و شیپور و سمفونی بتهوون و اعلام قبلی، انتشار داد. در این پیام که توسط گوینده ای خوانده شد و شما میتوانید آن را در همین صفحه بشنوید، مسعود رجوی نه تسلیتی برای 52 شهید مجاهدین فرستاد و نه هیچ نکته تازه ای گفت جز مشتی حرفهای تکراری بی محتوا و پوشال و شعر و شعار بی ربط و بی مورد.
بدیهی است که کشتار تا این حد سبعانه 52 تن از ساکنان بی دفاع کمپ اشرف از جانب هر کس و بهر دلیلی که صورت گرفته باشد اقدامی سخت بزدلانه، جنایتکارانه و محکوم است، اما مسعود رجوی در پیام دیر هنگام خود نگفت که این کشتار وحشیانه چرا صورت گرفته، چرا این بالاترین افراد سازمان را بدون داشتن هیچ حفاظ و دفاعی در آنجا نگاه داشته و طعمه جنایتکاران قرار داده است، چرا این یکصد نفر هم همراه دیگر دوستان خود، یک سال قبل کمپ اشرف را ترک نکردند و به کمپ لیبرتی نرفتند، و بالاخره قصور و سهم رهبری سازمان، یعنی خود او در وقوع این کشتار قابل اجتناب چه بوده، و آیا هیچ راهی برای حفظ جان این افراد که هر کدام بیش از 30 سال سابقه کار سیاسی و سازمانی داشتند، وجود نداشت و فی الواقع نمیشد از کشتار هولناک آنها جلوگیری کرد؟
همه میدانند که مجاهدین در یک سازش کاملا آشکار در قبال بیرون آوردن اسم سازمان از لیست تروریستی آمریکا پذیرفته بودند که تماما کمپ اشرف را تخلیه کنند و به کمپ لیبرتی منقل شوند، اما مسعود رجوی یکبار دیگر در میانه کار دبّه درآورده و جر میزند و یکصد نفر از پرسابقه ترین  و بالاترین افراد سازمان را به بهانه مسخره "حفاظت از اموال" در اشرف نگاه میدارد؛ جر زدنی که نتیجه آن، کشتار بیش از نیمی از باقیماندگان در اشرف شد.
واقعیت این است که کشتار تکاندهنده 52 تن از بالاترین افراد مجاهدین به اندازه کافی تراژیک و اندوهبار هست که دیگر نیازی به دامن زدن به احساسات مخاطب ندارد، اما مسعود رجوی در پیام طولانی خود که نزدیک به دو ساعت به درازا کشید به جای تمرکز بر ارائه تحلیل و تصویری از شرایط، سیاستها و احتمالا توطئه هایی که به کشتار مظلومانه مجاهدین در کمپ اشرف منجر شد، و نیز پذیرفتن مسئولیت خود در این زمینه، آگاهانه به تحریک عواطف شنونده پرداخته و پیام خود را با موزیک و ترانه سوزناک و دکلمه شعر همراه کرده است.
رهبری عقیدتی در این پیام، به طور خاص قصد داشت با موج سئوالاتی مقابله کند که میپرسد چرا این بالاترین افراد مجاهدین را از اشرف خارج نکرده است؟ و در قبال این سئوالات فزاینده موضعی کاملا تدافعی اتخاذ کرده است. در همین ارتباط برخی از آخرین نامه های تعهد آمیزی را که از مجاهدین باقیمانده در اشرف حدود یک ماه قبل گرفته بود در لابلای پیام خود پخش کرد تا چنین وانمود کند که آنها خودشان به دلخواه در اشرف مانده بودند و قطعا میدانستند که با چه سرنوشتی روبرو هستند.
نیازی به گفتن نیست که تاکتیک تعهد گیری مزورانه و وادار کردن افراد به فریاد زدنهای "حاضر حاضر" در میان جمع و در مقابل دوربین، سرسوزنی از مسئولیت رهبری مجاهدین در قبال تمام اتفاقاتی که برای مجاهدین میافتد کم نخواهد کرد. مناسبات تشکیلاتی مجاهدین همواره مناسباتی متمرکز و به شدت کنترل شده بوده و با توجه به حساسیت شرایط، امروزه نیز متمرکزتر هم شده است، لذا هیچ کس حتی اگر خودش هم بخواهد، نمیتواند به دلخواه و بدون هماهنگی و کسب دستور از مسئولین سازمان کوچکترین اقدام و حرکتی انجام دهد.
مسعود رجوی در پیام مطول خود همچنین گفت که "ما به سوی آزادی و در مسیر سرنگونی، صد و هزار اشرف دیگر میسازیم"(!) رهبری عقیدتی که به جای تاکید بر تعهد و وظیفه رهبری درست در راستای سرنگونی رژیم ملاها، بر ساختن تا یکهزار قرارگاه نظامی تعهد میداد نگفت که این قرارگاهها را در کجا خواهد ساخت، در خاک عراق و یا بیرون از عراق؟ در عراق که حالا معلوم شده همان یک قرارگاه را هم نمیشد و نتوانستند نگاه دارند و ناگزیر شدند به شکل ناخوشایندی آن را تخلیه کنند؛ و اگر قرار است در بیرون از عراق یکهزار "اشرف" بسازند، باید پرسید پس با چه تحلیلی و با چه ضرورتی بیش از 10 سال است بعد از اسقاط رژیم صدام، بیرون آمدن از عراق را به تاخیر اتداخته و بیش از یکصد مجاهد خلق را بدون هیچ دستاوردی به کشتن داده اید؟  
 مسعود رجوی کاملا یادش بود که در پیام خود هیچ صحبتی و اظهار نظری در باره آینده مجاهدین در عراق نکند. از اینرو حتی یک کلمه نگفت که مجاهدین حداقل تمایل دارند از عراق و از کمپ لیبرتی خارج شوند. این در حالی است که همه - و خود مجاهدین بهتر از دیگران - میدانند که بخصوص با شرایط تازه ای که بوجود آمده ادامه ماندن مجاهدین در عراق به امری مطلقا ناممکن تبدیل شده و ساکنان کمپ لیبرتی بیش از پیش در معرض تهاجمات احتمالی قرار دارند.
رهبری مجاهدین باید بداند که مسئول اول همه رویدادهایی است که برای تک تک مجاهدین روی میدهد. مسعود رجوی میباید از جمله نسبت به تصمیم گیریهایی نظیر نگاه داشتن یکصد نفر از مجاهدین در کمپ اشرف که تا اینجا به قیمت جان حد اقل 52 از آنها تمام شده، پاسخگو باشد و دیگر نمیتواند با پرسشهایی چنین با اهمیت و حیاتی برخوردی غیر مسئول و بعضا سرکوبگرانه داشته باشد.
تحریریه صدا  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر